حباب. (فرهنگ رشیدی). کنایه از حباب. (انجمن آرا). حباب آب. (آنندراج). کنایه از حباب است و آن شیشه مانندهایی باشد که دروقت باریدن باران در روی آب بهم زنند. (برهان قاطع). غنجۀ آب. حبابه. سوارک. کوپله. غوزه. غوزۀ آب
حباب. (فرهنگ رشیدی). کنایه از حباب. (انجمن آرا). حباب آب. (آنندراج). کنایه از حباب است و آن شیشه مانندهایی باشد که دروقت باریدن باران در روی آب بهم زنند. (برهان قاطع). غنجۀ آب. حبابه. سوارک. کوپله. غوزه. غوزۀ آب
آنکه دهان وی تنگ و لبانش فراهم آمده بسان غنچه باشد. لقب محبوب و معشوق: ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی و ای ماه روزوش ز شبستان کیستی ؟ خاقانی. عنوان بود نمک چش مکتوب سربمهر زآن غنچه لب وظیفۀ من یک سخن بس است. صائب (از بهار عجم). مینای غنچه پر ز شراب تبسم است امشب کدام غنچه لب از گلستان گذشت. شوکت (از بهار عجم)
آنکه دهان وی تنگ و لبانش فراهم آمده بسان غنچه باشد. لقب محبوب و معشوق: ای سرو غنچه لب ز گلستان کیستی و ای ماه روزوش ز شبستان کیستی ؟ خاقانی. عنوان بود نمک چش مکتوب سربمهر زآن غنچه لب وظیفۀ من یک سخن بس است. صائب (از بهار عجم). مینای غنچه پر ز شراب تبسم است امشب کدام غنچه لب از گلستان گذشت. شوکت (از بهار عجم)